زیر پوست ِ دنیا ..

آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

زیر پوست ِ دنیا ..

فرقی به حالشان نمی کند ،

چشم های بادامی شان را میگردانند سمت او ،

که جنسیتش ، که دختر بودنش را یدک می کشد !

و بلند می گویند : تو مسئولی ، تو باید حواست باشد ، تو باید اشک بریزی ..

و چه میدانند آن دخترک هر شب با ماه اعتکاف می کند !

توی هر جای دنیا تمام دخترکان درد نامشان را یدک می کشند ،

تا یک سری آدم بی خود بیایند بشوند سوهان روحشان ،

تا به بهانه صیقل دادن ، بیشتر تراش تراش کنند لبه های ِ زخمی بودنشان را !

اصلا کدام شان می دانند این حوا های ِ زمینی شانه هایشان چقدر زخم برداشته ؟

چه می دانند که تمامی شان منتظر مالکیت یک جفت دست هستند ، یک جفت چشم ،

یک جفت شانه ؛ تا همیشه در آغوش ِ امن ِ مالکشان آرام بگیرند ، برایش بخندند !

هیچ کس عمق ِ عاشق بودن ِ دخترکان را نخواهد فهمید ،

عمق ِ کوبنده بودن درد هایشان را ،

هیچ کس ؛ حتی شوالیه ی ِ قهرمان ِ روزهای ِ دور دستشان ..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |